وقتي روان، جسم را بيمار ميکند
نويسنده:دکتر مجيد سلطاني
آشنايي با اختلالات غيرقابل توجيه
يکي از اختلالات شايع رواني، اختلالات غيرقابل توجيه از نظر پزشکي است که آنچنان الگو و قالب مشخصي ندارند. اگر ميخواهيد با برخي از اين اختلالات آشنا شويد با ما همراه شويد. ويژگيهاي بعضي از اختلالات رواني شامل علايم و نشانههاي فيزيکي است که نشاندهنده مشکلات ناشي از بيماري است اما بهطور کامل، بيماري پزشکي را توجيه نميکند.
علايم و نشانههاي مربوط به اختلالات غيرقابل توجيه از نظر پزشکي يا شبهجسمي، ممکن است در مرحله بحراني زندگي آغاز شود و با رفع استرس يا آموزش سازگاري به فرد مبتلا برطرف شود. علايم و نشانهها شبيه حالتهاي طبيعي همراه با استرس و آشفتگي رواني است اما در اختلال شبهجسمي علايم و نشانهها شديدتر هستند و طي يک دوره مداوم ادامه دارند. انواع اختلالاتي که از نظر پزشکي علايم و نشانههاي غيرقابل توجيه دارند عبارتاند از: اختلال جسميسازي، اختلال درد، اختلال تبديلي و خودبيمارانگاري.
اختلال جسميسازي
تبديل شدن تجارب رواني به علايم جسماني اختلال جسميسازي است. چنين افرادي براي چند سال متوالي، دچار بيماريهاي جسماني هستند ولي وقتي که پزشک آنها را مورد معاينه قرار دهد علت فيزيکي واضحي پيدا نميکند. برخي نشانهها و علايم اختلال جسميسازي شامل کمردرد، سردرد، درد مفصل و درد قفسهسينه است. همچنين برخي مشکلات گوارشي از قبيل التهاب معده، تهوع، استفراغ و اسهال نيز از ديگر علايم اين اختلال به شمار ميرود. اين علايم بهطور معمول در نوجواني شروع ميشود و بيشتر بين خانمها رايج است.
اختلال درد
اختلال درد شامل تجربه درد به مدت طولاني است و هيچ دليل فيزيکي، علت درد را آشکار نميکند. اين اختلال همانند دردهاي مزمن مفاصل نيست که اساس فيزيکي داشته باشد. اختلال درد بهطور معمول بين 30 تا 50 سالگي شروع و بهطور ناگهاني ظاهر ميشود و پس از چند هفته يا چند ماه درد آن بدتر ميشود. تداوم اين اختلال در خانمها دو برابر آقايان است. افراد دچار اين اختلال ممکن است که کارشان را رها کنند. از يک پزشک به پزشک ديگر ميروند و از روشهاي زيادي براي از بين بردن دردشان استفاده ميکنند. اين اختلال ميتواند به استرس منجر شود.
اختلال تبديلي
علايم و نشانههاي اين اختلال، حسي و حرکتي است. نشانههاي حسي شامل از دست دادن حس درد يا لامسه، دوبيني، کوري و کري است. علايم و نشانههاي بيماري مربوط به عملکرد حرکتي شامل ضعيف شدن تعادل و هماهنگسازي، فلج شدن، مشکل در بلع يا توليد صدا است. برخي افراد حتي به حملات قلبي، صرع يا تشنج نيز دچار ميشوند. نتايج آزمايشهاي عصبي و ديگر آزمايشها، هيچ مورد غيرطبيعي را نشان نميدهند ولي عوامل روانشناسي از قبيل استرس، عامل به وجود آمدن يا بدتر شدن علايم و نشانههاي مربوط به اين اختلال هستند و به طور معمول در نوجواني و ابتداي جواني ظاهر ميشوند.
خودبيمارانگاري
خودبيمارانگاري يک نوع دلنگراني، همراه با ترس از بيماري است. يعني شما باور ميکنيد که به يک نوع بيماري مبتلا هستيد و نقش علايم فيزيکي يا احساس بيمار بودن را بازي ميکنيد حتي پس از يک معاينه کامل و تشخيص ندادن اختلال فيزيکي، يک ترس بيدليل از بيماري ادامه دارد. تغيير در ميزان ضربان قلب شما ايجاد ميشود. افزايش تعريق و درد معده، به عنوان يک دليل روشن از اين بيماري است. فکر و ذهن شما، نگران ارگانهاي بدن شماست. به عنوان مثال نگراني از اينکه شما بيماري قلبي داريد. اغلب اشخاص خودبيمارانگار، توقع بيش از حد از پزشک خود دارند و از تلاشهاي پزشک براي سلامت خود قدرشناسي نميکنند. شايد برايتان جالب باشد بدانيد که در اختلالي موسوم به اختلال تصنعي (مونچهاوزن) شخص علايم يک بيماري جسمي را شبيهسازي ميکند و يا يک آسيبي به خود ميزند تا به اين ترتيب توجه ديگران را به خودش و بيماريش جلب کند.
درمان
پزشک يک معاينه کامل انجام ميدهد و دليل فيزيکي علايم بيماري شما را تا حد امکان مورد تحقيق قرار ميدهد. وقتي که براي بيماري شما دليلي يافت نشود، بيماري رواني ديگري از جمله اضطراب و افسردگي مطرح ميشود. به طور معمول درمان، روي روش زندگي شما متمرکز ميشود به طوري که شما بيش از حد تصنعي و محدود نباشيد. اين درمان شامل رواندرماني و تا حد امکان داروي ضدافسردگي است. داروي ضدافسردگي براي شخصي که افسردگي دارد ممکن است به همراه خود اختلال شبهجسمي هم داشته باشد که براي وي مفيد است. اين دارو همچنين درد را کنترل ميکند و خواب را بهبود ميبخشد.
منبع:www.salamat.com
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}